مگسه میمیره ، باباش واسش ان خیر میکنه !
9:37 AM
لطفا بعد از شنیدن سوره بقره پیغام خود را بگذارید!!!!!!!!
9:35 AM
یه روز یه بابایی یه دستش قطع شد, خیلی از زندگی ناامید شده
بود. راه افتاد تو خیابون یه جا دید یه یارو کنار خیابون
قر میده و بالا پایین میپره . رفت جلو دید یارو دوتا دست هم نداره .
تعجب کرد به یارو گفت بابا دمت گرم عجب روحیه ای داری با این وضع
قر میدی . یارو گفت برو بابا روحیه چیه کونم میخاره نمیدونم چیکار کنم ...
9:34 AM
یه ترکه تو روزنامه یک آگهی استخدام میبینه که: به یک مهندس کامپیوتر مجرب و باسابقه نیازمندیم. خلاصه فرداش کت شلوار میپوشه و تیپ میزنه و پامیشه میره واسه مصاحبه. اونجا یارو ازش میپرسه: شما مدرکتون از کدوم دانشگاهه؟ طرف میگه: من مدرک ندارم که! یارو تعجب میکنه، میگه: پس حتماٌ سابقة کارتون زیاده... قبلاٌ تو کدوم شرکت کار میکردین؟ طرف میگه: والله من شرکت مرکت حالیم نمیشه! پدر مرحومم یک سوپرمارکت داشت، منم همونجا کار میکنم!! یارو شاکی میشه، میگه: مردک! تو اصلاٌ بلدی کامپیوتر رو روشن کنی؟! ترکه میگه: والله نه!! مرده قاط میزنه، میپرسه: پس اومدی اینجا چه غلطی بکنی؟! ترکه میگه: من فقط اومدم بگم که دور من یکی رو باید خط بکشید!!
9:32 AM
2 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
دوتا اوا خوردن به هم. یکیشون گفت بیا قایم موشک بازی کنیم.هرکس اون یکی رو پیدا کرد ترتیبش و بده. اون یکی گفت باشه.حالا من میرم چشم میزارم ، اگه پیدام کردی تو من و ... اگه پیدامنکردی زیر پله هام ...
9:29 AM
Tuesday, August 03, 2004
یه ترکه چاق جلو دوستاش میره رو ترازو، شیکمشو میده تو!!!!!!
3:32 PM
گرگه میره زنگ خونه بزبزقندی رو میزنه ، شنگول و منگول از رو اف اف میگن کیه: گرگه میگه: منم منم مادرتون!!! شنگول و منگول داد میزنن : گه خوردی ما آیفون تصویری داریم.....(حامد)
3:23 PM
Monday, May 31, 2004
ترکه رفت دکتر گفت آقای دکتر چند وقتیه که دچار بی تفاوتی شده ام دکتر گفت یعنی چی ، بیشتر توضیح بده یارو گفت یعنی اینکه الان من شما رو تخممم حساب نمیکنم!!!
11:29 AM
11 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
ترکه میره داروخونه ومیگه یزید می خوام دکتره میگه یزید چیه؟ ترکه میگه همان که جلوی آب را میگیره!!!
11:28 AM
3 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
ترکه جلوی یه دختر رو گرفت . گفت خانوم میتونم یه سوال درباره عادت ماهیانه ازتون بپرسم . دختره واسه اینکه کم نیاره
میگه بپرس . ترکه گفت : ببخشید ، شما عادت دارید ماهیانه به آشغالی پول بدید ؟!!!!
11:28 AM
یه روز ترکه یه کرست پیدا میکنه و می شینه گریه می کنه ازش سوال میکنند:چرا گریه میکنی میگه حتما این کلاه لاله ولادن است!!!
11:28 AM
ترکه مسافر کشی میکرد . یه جا یه زنه بهش گفت : آقا ، ببخشید ، کریمخان میرید . ترکه گفت : اه ، خوب معلومه ، اگه نمیرید که میترکید!!!
11:27 AM
4 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
یه یارو تو قزوین رئیس بانک بود . یه آگهی داد به این مضمون :
جوان 18 ساله برای15 نفر
نوجوان 15 ساله برای 10 نفر
نونهال 10 ساله برای 5 نفر
کودک 7 ساله برای 2 نفر
چه کسی کلید طلایی مهد کودک را خواهد برد؟!!!
11:26 AM
5 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
یه ترکه چهارتا زن داشت . رفت یه زن سیاه پوست گرفت . بهش گفتن تو که چهار تا زن داشتی . دیگه چرا رفتی زن سیاه پوست گرفتی . گفت : ایلده این و گرفتم یه وقت دیدی مراسم ختمی چیزی داشتیم ...!!!!
11:26 AM
ترکه سرش رو از روی کلاه میخاروند . بهش گفتند چرا این جوری میکنی گفت مگه شما میخواهید کونتون رو بخارونید شلوارتون و در میارید!!!!
11:26 AM
لره یه بچه بی تربیت داشت . وسط مجلس یهو میگفت:" ننه ، ننه ، ان دارم ، ان دارم " ننش که دیگه شاکی شده بود یه روز بهش گفت " بچم ، هر موقع ان داشتی بگو 1 دارم هر موقع جیش داشتی بگو 2 دارم" خلاصه ، تو یه مجلس بچه انش گرفت و یادش رفت شمارش چند بود . داد زد " ننه ، ننه ، اون که ان بید ، چند بید ؟ …!!!
11:25 AM
ترکه دوست دخترش رو برد خونه بکنه . وقتی کارش تموم شد بلند شد به دوست دخترش گفت: "این که پرده نبود ، برزنت بود دختره گفت: "آخه کس خل ، شلوارم و در نیاوردی "!!!
11:25 AM
از یه ترکه پرسیدند: "اسم کوچیک فردوسی چیه ؟"گفت: " میدان "!!!!!
11:24 AM
4 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
ترکه تا ده سال برای مادرش عزاداری میکرد و همش گریه میکرد . بهش گفتند : آخه چقدر گریه میکنی ، ده سال گذشته گفت: "آخه هر وقت یادم میافته که موقع خاکسپاریش چه دست و پایی میزد جیگرم آتیش میگیره "!!!
11:24 AM
به یه قزوینی گفتند تحصیل کردی ؟گفت: "تحصیل نه ، ولی محصل چرا"!!!
11:23 AM
پسره صبح که از خواب بلند شد از باباش پرسید :مامان نصفه شب کجا میخواست بره ؟ پدره گفت : هیچ جا , چطور مگه آخه هی بهش میگفتی "برگرد , برگرد"!!
11:23 AM
قزوینیها به ناف میگند :"سوراخ بی مصرف
11:23 AM
یه قزوین یه بچه زیر بغلش بود و میدویدیکی پرسید کجا میدوی . گفت :فردا امتحان بچه بازی دارم هنوز لاشم باز نکردم!!!
11:22 AM
2 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
یه روز یه ترکه لباس مشکی خاکی پاکی تنش بود . یه نفر بهش رسید و گفت : "چی شده " ترکه گفت: " مادر بزرگم به رحمت خدا رفت همین الان دفنش کردیم" گفت: "چرا لباست خاکیه" ترکه گفت: " آخه خیلی مقاومت کرد"!!!
11:21 AM
To: TechNICAL Support
Dear Sir,
Last year I upgraded my system from Girlfriend 7.0 to Wife 1.0 and noticed that the new program began creating problems within the system processing and that took up a lot of space and valuable resources.
Wife 1.0 installs itself into all other programs and launches during system initialization, where it monitors all other system activity.
Applications such as Poker Night 2.3, Girlfriend 3.2 and Saturday Football 5.0 no longer run, crashing the entire system whenever selected :(
I cannot seem to keep Wife 1.0 in the background while running my other favorite applications. Whichever module or software I enter, only Wife 1.0 seems to run and nothing else.
I am thinking about going back to Girlfriend 7.0, but the uninstall from Wife 1.0 to Girlfriend 7.0 does not work on this program. Can you help me, please!!!
Thanks,
Rajeev
Reply
To: Rajeev
Dear Rajeev,
This is a very common problem men users of the Wife 1.0 software complain about but it is mostly due to a primary misconception of the software.
Many men upgrade from Girlfriend 7.0 to Wife 1.0 with the idea that Wife 1.0 is merely a UTILITIES & ENTERTAINMENT program.
Wife 1.0 is an OPERATING SYSTEM and designed by its creator to run everything. It is unlikely you would be able to purge Wife 1.0 and still convert back to Girlfriend 7.0.
Hidden operating files within your system would cause Girlfriend 7.0 to emulate Wife 1.0 so nothing is gained. It is impossible to uninstall, delete, or purge the program files from the system once installed !!
You cannot go back to Girlfriend 7.0 because Wife 1.0 is not designed to do this. Some have tried to install Girlfriend 8.0 or Wife 2.0 but end up with more problems than the original system. Look in your manual under "Worries Invited For Ever (Wife 1.0)".
I recommend you keep Wife 1.0 and just deal with the situation. Having Wife 1.0 installed myself, I might also suggest you read the entire section regarding general partnership faults (GPFs).
You must assume all responsibility for faults and problems that might occur, regardless of their cause. The best course of action to solve this major IT problem of yours will be to enter the command C:APOLOGIZE.
In any case avoid excessive use of the Esc key because ultimately you will have to give the APOLOGIZE command before the operating system will return to normal. The system will run smoothly as long as you take the blame for all the GPFs.
Wife 1.0 is a great program, but very high maintenance.
Consider buying additional software to improve the performance of Wife 1.0. I recommend you to install the latest gift software like Flowers 2.1, Necklaces 3.2, and Chocolates 5.0.
note: Do not under any circumstances, install Secretary With Skirt 3.3. This is not a supported application; in fact it is a deadly virus for Wife 1.0 and is likely to cause irreversible damage to the operating system.
regards,
Amit.
11:19 AM
5 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
Monday, May 24, 2004
علی کوچولو از خواب پا میشه میبینه مامانش نشسته رو شیکم باباش و داره تند تند بالا پایین میپره!!!!!!!!!!!! یهو میگه: مامان داری چیکار میکنی؟ مامانش هول میشه میگه: هیچی عزیزم! شکم بابات گنده شده بود دارم بادش رو خالی می کنم! علی میگه: مامان جون این کارا فایده نداره چون فردا که بری سر کار دوباره دختر همسایه پایینی میاد خونمون با دهنش تو شکم بابا فوت میکنه،!!!!!!
3:33 PM
10 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
Monday, May 17, 2004
یه ترکه با یه تهرانیه دعواشون میشه، ترکه فرار میکنه مثل میمون میره بالا درخت! تهرانیه از پایین درخت داد میزنه: خارکسده بیا پایین تا مادرتو بگام!!!!! ترکه میگه: دروغ نگو، اگه بیام پایین منو میکشی!!!! (از طرف میلاد ایران!)
9:10 AM
13 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
Sunday, May 16, 2004
یه سایت توپ، برا دوست یابی، چت و ...
http://www.mojsoft.com/
5:02 PM
3 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
Tuesday, April 27, 2004
عزرائیل ماکسیما میخره ازش می پرسن پولش را از کجا آوردی ؟
- میگه اضافه کاری زلزله بم !!!!!!(از طرف boy_25_g)
9:17 AM
15 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
Saturday, April 17, 2004
یه مرده دست زن و پسر کوچیکشو میگیره میبره شمال! یه اتاق کوچیک کرایه میکنن! شب هوس کار خیر میکنن و ...! صبح که میشه زنه میخواست بفهمه بچش از ماجرای دیشب چیزی دستگیرش شده یا نه! از بچه میپرسه: عزیزم دیشب خوب خوابیدی؟ بچه میگه: آره مامان، چند دقیقه دیگه باز از بچه میپرسه: عزیزم دیشب خوب خوابیدی:؟ بچه: آره مامان.... همین طور هر چند دقیقه یه بار از بچه میپرسیده که یهو بچه عصبانی میشه داد میزنه: خوب تو همین کونده بازیا رو در میاری که بابا دیشب کونت گذاشت!
8:43 AM
15 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
ترکه میره حرم امام رضا، دخیل میبنده و گریه زاری میکنه و از امام رضا میخواد که تو قرعه کشی بانک ملی پراید برنده شه! بیچاره هر چی دعا می کنه اثر نمی کنه! یه ماه بعد بانک تجارت تبلیغ میکنه که میخواد یه بنز الگانس جایزه بده! باز ترکه میره حرم و دخیل میبنده و شروع میکنه به گریه زاری! که یهو امام رضا میاد بخوابش و بهش میگه: احمق اول برو یه حساب تو بانک باز کن بعد بیا دعا کن!
8:34 AM
8 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
یه گاو میره کلاس زبان انگلیسی صداش تغییر می کنه به: وی وی وی!!!!
8:25 AM
5 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
Sunday, March 14, 2004
ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش و میگه: سلام... ببخشید من لهجه دارم... دختره میگه: آره! ترکه میگه: پس قطع میکنم دوباره میگیرم!(جوک از طرف خاله سوسکه)
8:50 AM
9 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
سوسکه میخواست خودکشی کنه! میره کنار دمپایی می خوابه!!!!(جوک از طرف خاله سوسکه)
8:49 AM
2 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
سوسکه به خودش نارنجک میبنده، میره زیر دمپایی! (جوک از طرف خاله سوسکه)
8:47 AM
9 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
ترکه رو داشتن میبردن اتاق عمل، ازش میپرسن: همراه داری؟ میگه: آره، خاموشش کردم! (جوک از طرف همون ترکه!)
8:45 AM
5 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
ترکه و اصفهانیه و همدانیه مرحوم میشن. اون دنیا میرن جلو در بهشت، تا میان برن تو یارو دربونه یک نگاه به پروندشون میکنه، با لگد پرتشون میکنه بیرون! خلاصه همینجور دم در بهشت ولو بودن، یهو همدانیه میبینه دارن یک جنازه میبرن تو بهشت، اینم بدو بدو میره زیرجنازه رو میگیره و لاالهالاالله گویان میره تو. یک مدت میگذره، اصفهانیه میبینه یک جانباز داره با ویلچر میره تو، اینم بدو بدو میره پشت ویلچر رو میگیره و میره تو. ترکه خیلی شاکی میشه، هی دور و بر رو نگاه میکنه، میبینه پشت بهشت ساختمون سازی دارن، یه فرغون افتاده اون گوشه. خلاصه فروغون خالی
رو ور میداره میره جلو در بهشت. دربونه میپرسه: چیکار داری؟ ترکه میگه: کوری نمیبینی مفقود الاثر آوردم؟!(جوک از طرف همون ترکه!)
8:44 AM
7 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
لره میره توالت، بعد یک ربع با دهن خونی مالی میاد بیرون!!. رفیقش میپرسه: چی شده؟!! لره میگه: گی بگیرن، مسواکش خیلی بزرگ بید! (جوک از طرف نازی جون)
8:41 AM
8 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
ترکه یک سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!! (جوک از طرف نازی جون)
8:38 AM
3 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
دوتا ترکه با لگد میزدند توی تخمهای همدیگه. یکی میاد بهشون میگه: شماها دردتون نمیاد؟ ترکا میگن: نه... پوتین پامونه!؟!!!!!!!!!
8:35 AM
4 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
یه روز یه مرده میره پیش دوستش و میگه: کیر الاغم بلند شده و هر کاری میکنم نمیخوابه! آب جوش میریزم، فوت میکنم،یخ میزارم، لگد میزنم ولی اثر نداره. دوستش میاد هر کاری میکنه نمیتونه کیر الاغه رو بخوابونه. خلاصه یکدفعه صاحب الاغ متوجه میشه یه پر کاه رفته توی کون الاغه و همین باعث شده که کیرش راست بشه. موضوع رو به رفیقش میگه. رفیقش میگه: به هیچکس این موضوع رو نگو. دوستش میگه: چرا؟ رفیقش میگه: اگه زنها این موضوع رو بفهمند کون همه مردها رو کاهدونی میکنند!(جوک از طرف نالوطی)
8:33 AM
7 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
دو تا زن جوون تو حموم عمومی باهم بودن، اولی به دومی (با لهجه شیرازی) میگه: قربونت او لیف رو بده من. زن دومی بهش میده. بعد
چند دقیقه، دوباره اولی میگه: قربونت او سفیدآب رو هم بده من. دومی سفیدآب رو هم بهش میده. بعد دومی میپرسه: ببخشید خانم شما شیرازی نیستید؟ اولی میگه: اِاِاا... از لهجه شیرینم فهمیدی؟ یارو میگه: نه از کون گشادت!!!(جوک از طرف نالوطی)
8:30 AM
7 نفر نظر دادن تا حالا! نظر شما چیه؟
تهرونیه داشته دم مرگ پسرش رو نصحیت میکرده، میگه: پسرم، وقتی لای پاتو نگاه میکنی و دو تا تخم میبینی، یادت باشه که مردی. ولی اگه یک شب پاشدی دیدی چهارتا تخم لای پاته، یادت باشه که این دلیل خیلی مرد بودن نیست... این یعنی اینکه یکی داره کونت میذاره!!!( جوک از طرف نالوطی)
8:27 AM
یارو پیرمرده میره دکتر، دکتره (علاوه بر نیم کیلو قرص و آمپول) براش آزمایش اسپرم مینویسه. پیرمرده میپرسه: دکتر جون، جریان این آزمایش اسپرم چیه؟ دکتره میگه: چیزی نیست پدرجان، شما این شیشه رو بگیر ببر خونه، شب یک حالی به خودت بده، نتیجه رو بریز تو این شیشه. خلاصه پیرمرده شیشه رو میگیره میره خونه، فردا برمیگرده مطب، دکتره میبینه شیشه همچنان خالیه. میپرسه: چی شد پدرجان، این شیشه که خالیه؟ پیرمرده میگه: نشد دکترجان.. نشد! دکتره میپرسه: یعنی چی نشد؟ پیرمرده میگه: والله من دیروز رفتم خونه، اول با دست راست امتحان کردم، ...نشد. بعد با دست چپ امتحان کردم، بازم نشد. بعد با دو دست... نشد که نشد! خانم روصدا کردم، خانم با دست چپ امتحان کرد، نشد. با دست راست امتحان کرد، نشد. حتی با دهن امتحان کرد، باز هم نشد! خلاصه کبری خانم زن همسایه رو صدا کردیم، ایشون با هر دو دست امتحان کردن، نشد... حتی گذاشتش لای زانوش... نشد که نشد! دکتره کف میکنه، میگه: خانم همسایه رو هم صدا کردین؟! پیرمرده میگه: بــعــلــه دکتر جون، خلاصه که هرچی چندنفری زور زدیم، در این شیشه صابمرده باز نشد که نشد!
8:15 AM
پسره با دوست دخترش اشتن از اون کارا می کردن!
دختره که خیلی حشری شده بود، میگه: عزیزم... بعد
ازدواج هم اینجوری بهم حال میدی؟ پسره میگه:
آره عزیزم... البته اگه شوهرت بیخودی گیر نده!
8:11 AM
Monday, March 08, 2004
از یه رزمنده قدیمی می خوان از خاطرات دوران جنگ تعریف کنه! رزمنده سابق میگه: روز عملیات بود ما داشتیم پیش میرفتیم که یهو رسیدیم به سیم خواردار! سیما رو پاره کردیم پریدیم رو مینا! ای حال داد!!!!!!
2:39 PM
Tuesday, February 17, 2004
یک روز یک بچه با مامانش میره حموم، کس مامانش رو نشون میده و میگه مامان اون چیه؟؟؟؟؟ مامانش میگه : اون شونه است . بچه میگه پس دسته اش کجاس؟ مامانه میگه: پیش باباته .!!!!(یاشار خطر!)
8:44 AM
عزرائیل میره سراغ یه قزوینی در حال مرگ بهش میگه: میخوام جونت رو بگیرم! وصیتی نداری ؟ قزوینیه میگه: چرا ببم جان! نوشتم گذاشتم زیر فرش، دولا شو ورش دار!(کچل کفتر باز)
8:42 AM
Saturday, February 14, 2004
یه برنامه چت باحال..... روز جمعه 1/12/1382 از ساعت 20 تا 24 منتظر شما هستیم! همگی اون موقع بیایید! میخوام بهتون یه چیز باحال بگم!!!... (امضا جوکر)
8:07 AM
Wednesday, February 04, 2004
حکیمی در جنگی به اسارت در آمد! عدو حکیم را گفت: بکنیمت یا بکشیمت؟!!!! حکیم لختی اندیشید و عمری به سلامت زندگی کرد!!!!!!!!!(شیخ سعدی!)
11:07 AM
میدونید چرا زنها از ماشین ماتیز خوششون میاد؟
خب معلومه! چون ماتیز کاپوت نداره!.... (از طرف رویا انچهره)
11:06 AM
میدونید فرق لباس بافتنی با بچه پس انداختن چیه؟
لباس بافتنی رو با دو تا میله و یه کلاف می بافن! بچه رو با دو کلاف و یه میله!!!(از طرف مملی خوشکله)
11:04 AM
Sunday, January 25, 2004
یه ترکه برای همدردی با زلزله زدگان بم موبایلشو میزاره رو ویبره!!!(از طرف آقاشریف)
11:22 AM
Tuesday, January 20, 2004
یه جوک قدیمی و سیاسی:
یه پادشاه داشته از تو پنجره قصرش با دوربین شهر رو تماشا میکرده! یهو زوم میکنه تو حیات یه خونه ! میبینه یه مرد کون لخت داره به شدت سعی میکنه کیرشو برسونه به کونش! مامورهاش رو میفرسته طرف رو میارن، از طرف میپرسه: این چه کاریه میکنی؟ مرده میگه: والله ما هر کی رو کردیم وکیلی، وزیری، یا یه کاره مملکت شد! گفتم یه صفایی به خودم بدم شاید شاه شدم! (از طرف ناسا جون )
3:14 PM
بچه ترکه میره پیش باباش با ناراحتی میگه: بابا چرا به ما میگن ترک خر؟
ترکه میگه اگه واقعا" میخوای بدونی بدو برو یه قابلمه بیار! بچهه میره یه قابلمه میاره میده به باباهه! باباهه قابلمه رو میگیره چند تا میزنه پشت قابلمه! بچهه که صدا رو میشنوه میگه: بابا دارن در میزنن! ترکه میگه خری دیگه! فهمیدی چرا به ما میگن ترک خر!.... ناراحت نشو بابا! حالا بیا این قابلمه رو بزار سر جاش در رو هم باز کن ببین کیه بود در زد!!!!!!! (از طرف ناسا جون )
3:07 PM
Wednesday, January 14, 2004
یه زن حامله نمیتونست بشاشه، میبرنش سونوگرافی، میفهمن بچه ش پطرس فداکاره!!!!!!!!!!!!
7:40 AM
Monday, January 05, 2004
ترکه در حال مرگ بوده ، پسراشو جمع میکنه دورش که نصیحتشون کنه! به نوکرش میگه نفری یه چوب بده دست پسرا! به پسرا میگه بشکونیدش! همه چوب رو میشکونن! به نوکرش میگه حالا نفری 2 تا چوب بده! بچه هاش 2 تا رو هم میشکونن!
همین طور پیش میرن تا میرسن به جایی که هر کدوم یه دسته چوب رو یه جا میشکونن! ترکه عصبانی میشه! داد میزنه: حیف که خرید وگرنه نصیحتتون میکردم! برین گم شین! (از طرف همون ترکه)
6:50 AM
یه نفر تو اتوبوس کنار ترکه نشسته بود، میبینه ترکه داره میلرزه! میپرسه چرا میلرزی ترکه میگه: دارم میگوزم! می پرسه پس چرا صدا نداره میگه: گذاشتم رو ویبره!!!!!!!!!!!!!!!!!1 (الهام خانوم)
6:46 AM
Tuesday, December 23, 2003
یارو زنه یک روز که شوهرش سرکار بوده و پسر ده سالشون هم مدرسه، زنگ میزنه به معشوقش که تا خونه خالیه یک حالی بکنند. خلاصه مرده پا میشه میاد و دو تایی مشغول کار خیر میشن، که این وسط پسره کلاسو دودر میکنه و پا میشه میاد خونه و با دیدن جریانات تو اتاق خواب، یواشکی میره تو کمدِ اتاق بابا ننه قایم میشه که خوب "اکشن" رو از نزدیک تماشا کنه! تو همین هیر و ویر، یهو آقای خونه هم تصمیم میگیره کار رو دودر کنه (تو پرانتزِ بیربط: اینطور که پیش میره، ظاهراً ماجرا تو خونة ابافراخ اتفاق میافته!!)و پا میشه میاد خونه. زنه هم دست و پاشو گم میکنه و جناب معشوق رو میتپونه تو کمد. بعد یک مدت،پسره از تو کمد میگه:
- اینجا عجب تاریکه!
- آره.. خیلی تاریکه..
- من اینجا یک جفت دستکش دروازهبانی دارم
- ... خوبه.. خوش به حالت!
- میخریش؟
- نه مرسی، من دستکش لازم ندارم
- اونی که اون بیرونه بابای منه!
- ااه.. خیلی خوب.. چند میفروشی؟
- ده هزار تومن!
خلاصه مردک بدبخت هم از ترس کون ده هزار تومن اخ میکنه و دستکش پسره رو میخره. از قضای روزگار هفتة بعد همین ماجرا تکرار میشه و دوباره پدر وپسر تصمیم به دودر کار و کلاس میگیرن و باز جناب عاشق تو کمد گیر میکنه، و باز پسره بعد از یک مدت میگه:
- اینجا عجب تاریکه!
- آره.. خیلی تاریکه..
- من اینجا یک توپ فوتبال دارم..
مرده که تریپ هفتة پیش یادشه) آاای... لعنتی... چند؟
- بیست هزار تومن!
خلاصه باز مردک بدبخت، دست میکنه تو جیبش و پول رو میگذاره کف دست پسره. بعد یک هفته ازین ماجرا، یک روز باباهه به پسره میگه: اون بساط فوتبالت رو بردار، بریم تو پارک بازی کنیم. پسره میگه: بابایی من توپ و دستکشم رو فروختهم. بابایی(!) میگه: ااِه؟ چند فروختیشون؟ پسره میگه: دوتاشو 30 هزار تومن! باباهه خیلی ناراحت میشه، میگه: پسرجون تو نباید هم کلاسیاتو اینجور تیغ بزنی. و خلاصه ازونجایی که کاتولیک قهاری بوده، دست پسره رو میگیره میبره کلیسا که اعتراف کنه. خلاصه میرن تو کلیسا و باباهه پسره رو میفرسته تو اتاقک اعتراف و درو از پشت میبنده. بعد یک مدت، پسره میگه: اینجا عجب تاریکه! ...یهو کشیشه از اونور داد میزنه: ای کــسعــمـــت!!.. باز شروع نکن!!!
(از طرف زهرا جیگر)